شورش علیهِ لحظه
Description du livre :
و من مینویسم، نه چون میدانم، بلکه چون نمیدانم و همین ندانستن است که مرا وامیدارد چون بادی بیسر، در کوچههای فلسفه بگردم، در حجرههای متروکِ معنا علفهای خیسِ خواب را ببویَم، و بپرسم از هر آنچه میگذرد بیآنکه توقف کند: چرا باید بود؟ اگر بودن تنها تبدیل خون به عرق و اضطراب است، اگر بودن یعنی آنکه لحظهای بیقرار باشی و قرارت را فراموش کرده باشی، پس این چه حکمتی است که ما را به زندگی تبعید کرده است؟
Extrait du livre
ای خاکِ چسبخوردهی وطن!.
تو را فروختهاند در قالبِ پروژههای تجاری، آغوشِ کوههای تو را تخریب کردهاند برای برجهای بیستارهای که تنها خوابِ میلیارد میپرورانند.
فرهنگ، در اینجا، دیگر معنای آفرینش ندارد؛ فرهنگ یعنی رنگِ قهوهایِ چوبِ امدیاف که پشتِ ویترینهای لاکچری زنگ زده است.
مردم، با اپلیکیشنها دوست میشوند و انسانها را بلاک میکنند.
ما دیگر "دوستی" را نمیشناسیم، ما فقط لیستِ تماس داریم، با گزینهی حذف.
مِهپیرایههای جهان نو، با دندانِ دیجیتال، از استخوانِ سنت نردبانی ساختهاند که بر آن، کودکِ بیریشه از گهوارهی آیفون به گورِ الگوریتم میغلتد.
هر واژهای که میگوید، بر لبِ کیبوردی است که بوی خونِ نسلی میدهد که در غبارِ سانسور، بینقشه جان دادند.
خلاقیت را با فیلترهای براقِ بیروح پوشاندند، و خیال را چونان سگِ ولگردی در کوچههای کپیکاریِ اینستاگرام سنگ زدند.
در این ویرانبرجِ نورانی، که نئونِ خودفریبی تا سحر میتابد، کتاب دیگر رفیق نیست، کاغذ دیگر پناه نیست، واژه دیگر جان ندارد.
هزارباره ققنوسگون مردهام، ولی چون زبالهای دیجیتال، هر بار در سطلِ پیامرسانی دیگر، مرا باز نشر کردهاند، بی اینکه بدانند من، کلماتم، سکوتم، تکههایی از انسانیتم بودهاند.
ما در زهدانِ فرهنگِ تخمینی زیستهایم.
جایی که حقیقت با صدای "ویس" زاده میشود و در بسترِ توییت میمیرد.
ما نسلِ گیفهای خندان و قلبهای پلاستیکی هستیم.
نسلی که از دریای معنا، تنها اسکناسهای خیسِ کلیشه صید کرده است.
کجاست بارانِ واژهای که بتواند سیمانِ ذهنها را نرم کند؟
کجاست غزلی که بر دیوارِ اینستاگرامی قلبها بخراشد؟
کجاست واژهای نو، که نه از رپرتاژِ ربات، که از التماسِ انسان برآید؟.
درختان، دیگر قصه نمیدانند.
پرندگان، دیگر بهار را پیشبینی نمیکنند.
از بس صدای نوتیفیکیشن، صدای رود را گم کرده است.
کودک، دیگر با سنگ و چوب رویا نمیسازد، او در شبیهسازیهایی رنگارنگ، فانتزی را در تلهی ایموجی زنجیر کرده است.
در قهوهخانههای خالیِ ذهن، پیرمردانِ داستانسرا به برقِ صفحهای خیرهاند که از آن فقط فالوئر میچکد.
نه درد، نه عشق، نه خشم… فقط اموجیها، که رنج را با لبخندِ زردشان دفن میکنند.
ما بر بالشِ هوشمند میخوابیم و کابوسِ احمقانهای به نام پیشرفت میبینیم.
در این کابوس، طبیعت، تنها با گرافیکِ 4k زنده است و مادر، تنها در قالبِ مادری مجازی، با اکسپریشنِ صورت تعریف میشود.
آری، در این ملکوتِ معلق، هیچکس زنده نیست، مگر آنکه چندکاره باشد: شاعر ـ طراح ـ اینفلوئنسرـ هشتگپردازـ برده.
ای ذهنِ خسته، ای بذرِ بیزمین، در کدام قارهی بیشب، میتوانی باز ریشه بدوانی؟
کدام واژهی بیقفس، تو را دوباره شاعر خواهد کرد؟
کدام سکوت، تو را از هجومِ کلیکها نجات خواهد داد؟.
درختی در من قد کشیده، بیریشه و بینام، نه از خاک که از بغض هزاران چراغ خاموش.
برگهایش، واژگانِ ناشناختهی رؤیاییاند که هرگز در دهان هیچ زبانی شکفته نشدهاند؛ و میوههایش، تلخترین شیرینیِ درکِ بیدلیلِ بودناند.
در من، قبیلهای از صداهای خاموش خانه کردهاند، که با سازهای نانواخته، آوازهایی میسرایند برای پرندههایی که هیچ بالی ندارند، و هیچ آسمانی نمیپذیردشان.
باد که میوزد، هجاهای متروک در ذهنم بیدار میشوند؛ کلماتی که هرگز نبودهاند اما همیشه در من زیستهاند.
من، سطرِ ناخواندهی کتابی هستم که هیچ کتابخانهای جایش نمیدهد؛ و هرکس بخواندم، خویش را از یاد میبرد.
Détails du livre :








Détails de l'achat :
Ce livre est l’édition originale en persan de « Révolte contre l’instant » de Seyyed Mohammad Reza Hosseini. Pour acheter la version électronique, vous devez d’abord vous inscrire sur le site. Après l’achat, la version électronique vous sera fournie au format PDF.
Prix (avec taxes incluses) :
Livre électronique : 179 000 tomans